• ۱۴۰۳ شنبه ۳ آذر
روزنامه در یک نگاه
امکانات
روزنامه در یک نگاه دریافت همه صفحات
تبلیغات
بانک ملی صفحه ویژه

30 شماره آخر

  • شماره 5824 -
  • ۱۴۰۳ پنج شنبه ۱۱ مرداد

گريه نكن خواهر

اسدالله امرايي

«گريه نكن خواهرم. در خانه‌ات درختي خواهد روييد و درخت‌هايي در شهرت و بسيار درختان در سرزمينت. و باد پيغام هر درختي را به درخت ديگر خواهد رسانيد و درخت‌ها از باد خواهند پرسيد: در راه كه مي‌آمدي‌ سحر را نديدي؟» رمان «سووشون» نوشته سيمين دانشور با طرح جلدي تازه در نشر گستره منتشر و راهي بازار نشر شد.  اين كتاب پيش از اين‌بارها توسط انتشارات خوارزمي منتشر شده بود و در پي انعقاد قرارداد جديد بين‌ صاحب اثر و اين انتشارات، چاپ جديد آن توسط اين‌ موسسه منتشر شده است. «سووشون» مهم‌ترين اثر سيمين دانشور و مهم‌ترين اثر يك نويسنده زن در ادبـــيــات فـــارسي اســـت.  اين‌رمــــان نخستين‌بــاردر سال ۱۳۴۸ منتشر شد. در بيش از نيم قرن كه از انتشار آن مي‌گذ‌رد، بيش از يك ميليون نسخه قانوني‌از آن فروش رفته و به بيش از هفده زبان ترجمه شده است. «سووشون» داستان زري و شوهرش يوسف است؛ در بازه زمانی نيمه دوم ۱۳۲۰ تا ۱۳۲۲. داستان در شيراز، و در روزهاي جنگ دوم و ورود نيروهاي‌ متفقين به ايران مي‌گذرد. سووشون از منظر نشر و تاريخ ادبيات، به عنوان اولين رمان‌ به نويسندگي‌ زن‌ايراني، اهميت زيادي دارد. اين اثر باعث راه‌گشايي براي حضور زنان در عرصه ادبيات شد و نشان داد كه زنان هم مي‌توانند اثرات بزرگ و ماندگاري در اين‌ حوزه ايجاد كنند. همچنين، در داستان و شخصيت‌پردازي اين رمان، مبارزات زنان براي برابري حقوق به خوبي به تصوير كشيده شده است و اين امر نشان از نگاه پيشروانه‌ سووشون به مسائل اجتماعي و زنانه است. از اين رو، سووشون به عنوان يك اثر مهم و نماينده از مبارزات زنان براي برابري‌خواهي، جايگاه‌ ويژه‌اي در ادبيات ايران دارد. در سووشون، قهرمان داستان يوسف است، اما داستان از زاويه ديد زري‌ روايت مي‌شود. زري با توجه به تحولات داستان، تغييرمي‌كند. زن تحصيلكرده و خانواده‌دوست دارد كه براي‌ آرامش خانواده تلاش مي‌كند؛ اما با شاهد بودن شجاعت‌ها و آرمان‌هاي همسرش، او نيز تغيير مي‌كند و در برابر ظلم و ستم قدرت مي‌گيرد. اين تصوير، براي‌مخاطبان آن زمان، تصويري از يك زن قهرمان و تاثيرگذار است كه كمتر ديده‌اند.  آن دوره كه مردم به شرابا طهورا  دسترسي پيدا مي‌كردند و مي‌خوردند و حافظ مي‌شدند، گذشت. حالا بايدشرابا باروت قورت بدهند. آن وقت‌ها كه مردم لب جوي آب مي‌نشستند و گذر عمر را مي‌ديدند و دلي‌دلي مي‌كردند و از تمام نعمت‌هاي دنيا، يك گلعذار بسشان بود، گذشت. راستي، اسم نعره‌هايي كه آدم از ته دل بر مي‌آورد چه بود؟ كلمه‌اي بود كه به اين جور فرياد مي‌خورد... بايد لغتي باشد كه معناي سوراخ كردن بدهد. يعني آدم اگر نتواند در برابر سيل و صاعقه و سيلي‌ زندگي آن جور فرياد را بزند، دلش سوراخ مي‌شود.

ارسال دیدگاه شما

ورود به حساب کاربری
ایجاد حساب کاربری
عنوان صفحه‌ها
کارتون
کارتون